غریبه ی آشنا
غریبه آشنا... دوسـتت دارم بیا...
1430431278.jpg
˙·٠•♥•٠·˙
نيـــــمــــﮧ شبـــــے خواهـــــــــم رفــــت ،
از دنيايـــــے كـــــﮧ مال من نيــــــــست،
از
زمينـــــے كـــــﮧ بيـــــــهوده مــــرا بــــﮧ آن بستـــــــــﮧ اند...
دنيــــا و خوشــــے هايش ارزانـــــے آدمهایــــے كـــﮧ زير
بـــــاران دم از دوســــــتداشتنمـــے زنند... !!!!!!
اما بـــــاران كــــﮧ بند آمـــــد اسيـــــر تمـــــــاشاـــــے
رنگـــــين كمان مــــے شوند ...!{-35-}
˙·٠•♥•٠·˙
jokland-459135850.jpg
دو شنبه 28 ارديبهشت 1394 | 23:51 | غریبه ی آشنا |

تو فردایـی
همان که قرار است
بخاطرش زندهبمانم....     
26942552006957560059.jpg
دو شنبه 28 ارديبهشت 1394 | 23:41 | غریبه ی آشنا |

aumc_avazak.ir-line53.gif
انـصـــــــافــ نیــســـتـــــ...

دنیــــــا آنقــــدر کـوچـــکـــ بـاشــــد؛ 

کـہ آدمـــ هاے تـکـــــــرارے را روزے هــــزار بـار ببیــنے... 

و‌‌‌ آنقدر بــزرگــــ باشـد کـہ نتـــوانے آטּ کـس را کـہ دلــــــتـــ مے خـواهــــد؛ 

حتـے یــکــــ بــار ببیــنے...

چـرا دنـیــــــــــــا؟!!

e4c2cae36112ed901.jpg
دو شنبه 28 ارديبهشت 1394 | 23:40 | غریبه ی آشنا |

u06f2u06f8_u0647u200d_u0634_l_.jpg

سلام !
امروز شاید این آخرین دل نوشته ای باشد که در سال 93
برایتان می نگارم
دیگر چیزی به تاریخ انقضای آرزوهای این سال هم نمانده...
مرا ببخش ای دوست!!!
اگر ناخواسته دلت را شکستم...
اگر در ازدحام صداهای شهر، نشنیدم صدایت را...
اگر همراه روزهای غمگینت نبودم...
مرا ببخش...
اگر نتوانستم آنگونه باشم که می‌خواستی،
اگر خستگی‌هایم کلامی شد که قلبت رنجید...
مرا ببخش...
اگر نبودم آن زمان که می‌باید حضور می‌داشتم...
مرا ببخش ای دوست...
برای تمام نگفته هایم...
انچه که گفتم وبه مذاقت خوش نیامد
بدی‌هایم...
اگر حرفی زدم که آزارت دادم
مرا ببخش وحلالم کن تا با خیالی آسوده قدم در سال جدید
گذاشته وعشق بورزم به سالی که سبک بالم از رنج واندوه
و خیالم راحت باشد که دلی از من رنجور نیست.

جمعه 29 اسفند 1393 | 22:47 | غریبه ی آشنا |

ggg_1.png
یه دور دیگه هم دور خورشید زدیم
یه سری پیاده شدن و یه سری سوار
نمیدونم چند دور دیگه مونده،
اما امیدوارم این دور به همه خوش بگذره!! {-111-}
اميدوارم امسال سالي باشه واستون پر از شادي{-106-}
پر از هيجان،{-84-}
پر از خنده هاي بلند،{-33-}
پر از گريه هاي از سر شوق،{-31-}
پر از آخ جون گفتن و هورا کشیدن{-102-}
پر از بودن با كسايي كه دلتون ميخواد{-107-}
پر از خوراكي هاي خوشمزه{-138-}
پر از دوست داشتن و دوست داشته شدن{-41-}
پر از عكس هاي يهويي{-116-}
پر از تا ظهر خوابيدن{-43-}
پر از لباس هاي رنگي رنگي{-132-}{-119-}
پر از گرفتن دست كسي كه دوسش داري{-79-}
پر از دوست دارم هايي كه انتظارشو نداري{-49-}

پر از بغل كردن عزيز ترينات{-23-}
پر از تلفن هاي غير منتظره☎{-56-}

پر از سفر هاي دسته جمعي{-98-}
پر از مهربون تر شدن{-69-}
پر از عيدي{-24-}
پر از هواي خوب☀{-29-}
پر از امروز چه خوشگل شدي☺{-117-}
پر از تجربه هاي جديد{-100-}
پر از آهنگهايي كه باهاش خاطره داري{-113-}
پر از دوستاي قديمي{-97-}
پر از عشق{-102-}
و پر از لحظه هاي قشنگ و يواشكي...{-27-}
اميدوارم امسال از همه چيزهايي كه دوست داري پر باشه...
{-26-}
happynewyear13.gif
جمعه 29 اسفند 1393 | 22:44 | غریبه ی آشنا |

gh-3.jpg

شب آرامی بود می روم در ایوان،
تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجالب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد،
تکيه بر پشتی دادشعر زیبایی خواند،
و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین:
با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛
که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟!!!
هیچ زندگی، وزن نگاهی است
که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است،
که نخواهد آمدتو نه در دیروزی،
و نه در فردایی ظرف امروز،
پر از بودن توست شاید این خنده که امروز،
دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با،
امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند
 زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگزندگی،
خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه،
در باور بذرزندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست،
که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست،
میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما،
تنهایی ست من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.                                 سهراب سپهری

شنبه 23 اسفند 1393 | 15:44 | غریبه ی آشنا |

گفته بودند: از پس هر گریه، آخر خنده ایست

این سخن بیهوده نیست...

زندگی مجموعه ای از اشک و لبخند است

خنده ی شیرینِ فروردین

بازتابِ گریه ی پربارِ اسفند است...


دو شنبه 18 اسفند 1393 | 14:55 | غریبه ی آشنا |

میگم یه وقت زشت نباشه ...!!

یه نفر ۱۲۰۰ ساله.....
که ۳۱۳ نفره.......

« اللهم عجل الولیک الفرج»

دو شنبه 18 اسفند 1393 | 14:25 | غریبه ی آشنا |



به مانده بود

بار دیگر دست مادر آب دهد...

تا می گفت"آب"

حسن(ع) و زینب(ع) از جا می پریدند !

آخر میدانی چرا؟!

آخرین بار که (ع)برای مادر آب برده بود...

نفس زهرا (ع) بالا نیامده بود از گریه...
دو شنبه 18 اسفند 1393 | 14:16 | غریبه ی آشنا |

هی تو....
نميدانم نامت را چه بگذارم...
مخاطب خاص...
تمام زندگی...
دلیل نفس کشیدنم...
همه وجود...
یا تنها عشقم...
به هر نامی که باشی...
بدان ...
آرام....
برایت جان میدهم...
وقتی تو نباشی... 

loo15225-jazzaair.jpg
جمعه 8 اسفند 1393 | 1:23 | غریبه ی آشنا |


روی کاغذ نوشتم : دست هـــای تو …

و روی آن دست کشیدم !

روی کاغذ نوشتم : شانـــه های تو …

و سر بر شانه ات گذاشتم !

روی کاغذ نوشتم : چشــــم های تو …

و یک دل سیر تماشایشان کردم !

هر صبح …

با مشتـــی کاغذ در آغوشم 

از خواب ِ تـــو بیدار شدم !

و اینک

روی همــــان کاغذ قـــدیمی 

می نویسم :

من …

از این زندگـــی کاغذی خسته ام !

jomalate asheghane 6
چهار شنبه 29 بهمن 1393 | 1:42 | غریبه ی آشنا |

با تو
شور و شوق و شیدایی
بی تو
بهت و هجر و بیماری
آری
تو را باید هر لحظه قصاص کرد
تو را باید هر لحظه بویید و بوسید
نه
تو را این قصاص ناچیز است
تو را باید تا ابد بی تاب کرد
تو را باید تا ابد در آغوش محبوس کرد

جمعه 24 بهمن 1393 | 23:37 | غریبه ی آشنا |

Untitled_1_470x330.jpg
امروز روز سپاس گذاری از خداوند است


زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن

تا با تمام وجود به او بگوییم

عشق من روزت مبارک

ولنتاین مبارک

u06f2u06f9_u0647u200d_u0634_1.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

<img src=اینم هدیه ولنتاین من به شما دوستای گلم<img src=

جمعه 24 بهمن 1393 | 22:3 | غریبه ی آشنا |

13_1_2_.png

بی خیالت سر نکردم، بی خیالم سر مکن
خواب را در چشم های خسته ام باور مکن

اختیارت را به دست باد جادوگر مده
پیش مردم زلف هایت را پریشان تر مکن

امر کن تا بر لب سرخ تو عاشق تر شوم
نامسلمانا! لبم را نهی از منکر مکن

عمر بودن با تو کوتاه است، مثل عمر گل
نازک انداما! گل عمر مرا پرپر مکن

دیدی و چیدی و بوییدی و دور انداختی
آنچه کردی با دل من با دل دیگر مکن

شب گذشت و خواب چشمان تو را از من گرفت
گفتمت عادت به داروهای خواب آور مکن...

پنج شنبه 23 بهمن 1393 | 11:31 | غریبه ی آشنا |

u06f1u06f2_u0647u200d_u0634_1_1_.png

آیا تو نیز دردسری چند می خری؟
یعنی دلی ز دست هنرمند می خری؟

قلبی پر از غرور ز مردی بهانه ‏گیر
او را که بی‏ بهانه شکستند می خری؟

بنشین و عاقلانه بیندیش خوب من
دیوانه ‏ای رها شده از بند می خری؟

یک لحظه آفتابی و یک لحظه ابر محض
آمیزه ‏ای ز اخم و شکرخند می خری؟

باری به حجم عاطفه بر دوش می‏کشی؟
دردی به وزن کوه دماوند می خری؟

بگذار شاعرانه بکوشم به وصف خویش
ابلیس در لباس خداوند می خری؟

وقتی که لحظه ‏های من آبستن غم ‏اند
اخم مرا به قیمت لبخند می خری؟

پنج شنبه 23 بهمن 1393 | 11:29 | غریبه ی آشنا |

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد