غریبه ی آشنا
غریبه آشنا... دوسـتت دارم بیا...

 

مستاجر محترم،               

به اطلاع شما می رسانم ،          

قرار دادی که چند میلیون سال پیش منعقد کردیم

اکنون به پایان رسیده

 

باید آنرا تمدید کرد،ولی باید چند نکته اساسی را در آن مجددا“ مورد توجه قرار داد.       

 

1- باید پول انرژی که در این مدت مصرف کرده اید به پردازید.

مبلغ آن بسیار زیاد است.   

ولی چگونه این قدر انرژی مصرف کرده اید؟     

 

2 – قبلا“ آب به فراوانی می دادم،ولی اکنون بیش از این مفدار موجود نیست.

باید دوباره چگونگی کاربرد آن را مورد بر رسی قرار دهیم.

 

3-       چرا برخی دراین خانه به اندازه کافی غذا می خورند و برحی دیگر از

گرسنگی می میرند ؟                               

      حال آنکه زمین زیر کشت به اندازه کافی وجود دارد.      

     اگر به خوبی مواظب کره ی زمین باشید،غذا برای همه وجود دارد.  

 

4 - درختان راکه سایه می دادند وهوا را متعادل          

 می ساختند بریده اید.                    

خورشید بسیار گرم و دما افزایش یافته است.       

باید دوباره درخت به کارید.

 5 - همواره باید از حیوان ها و گیاه های این باغ عظیم مواظبت کنید.      

در جستجوی برخی از موجودات بودم آنها را نیافتم!

زمانی که این خانه را به شما سپردم وجود داشتند! 

  

6 – ماهی هایی که در دریاچه ها و رودخانه ها زندگی می کردند نیافتم.

 آیا همه آنها را صید کرده اید؟      

 

7 – باید بر رسی کنید، رنگهای عجیبی

که در جو وجود دارد از چیست.

آسمان آبی را نمی بینم!

 

8 – آنچه که به زباله ها مربوط می شود،     

چه کثافتی، متوجه آن نیستید؟؟؟          

اشیاء عجیبی در مسیر می بینم، لاستیک، پلاستیک. . .

 

آه ها، زمان آن رسیده که در باره ی آن صحبت کنیم.     

باید بدانم که آیا دوباره می خواهید در این خانه زندگی کنید. 

در صورتی که جواب مثبت باشد،

چه می توانید بکنید که شرایط قرار داد اجرا شود؟

دلم می خواهد که همواره در این خانه باشید،

ولی هر چیزی حدی دارد.         

 

آیا می توانید عوض کنید؟

منتظر جواب و رفتار شما هستم. . .

خانه شما

                         زمین

شنبه 16 فروردين 1393 | 22:19 | غریبه ی آشنا |

شايد كه عمل كنيم:

 

تفاوت كشورهاي ثروتمند و فقير، تفاوت قدمت آنها نيست.

براي مثال كشور مصر بيش از 3000 سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است!

اما كشورهاي جديدي مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه 150 سال پيش

وضعيت قابل توجهي نداشتند، اكنون كشورهايي توسعه‌يافته و ثروتمند هستند.

تفاوت كشورهاي فقير و ثروتمند در ميزان منابع طبيعي قابل استحصال آنها هم نيست.

ژاپن كشوري است كه سرزمين بسيار محدودي دارد كه 80 درصد آن كوه‌هايي است

كه مناسب كشاورزي و دامداري نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد.

اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوري مي‌باشد كه مواد خام را

از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر مي‌كند.

مثال بعدي سويس است.

كشوري كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمي‌آيد اما بهترين شكلات‌هاي جهان را توليد و صادر مي‌كند.

در سرزمين كوچك و سرد سويس كه تنها در چهار ماه سال مي‌توان

كشاورزي و دامداري انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد مي‌شود.

سويس كشوري است كه به امنيت، نظم و سختكوشي مشهور است

و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شده‌است (بانك‌هاي سويس).

افراد تحصیل‌کرده‌اي كه از كشورهاي ثروتمند با همتايان خود در كشورهاي فقير

برخورد دارند براي ما مشخص مي‌كنند كه سطح هوش 

و فهم نيز تفاوت قابل توجهي در اين ميان ندارد.

نژاد و رنگ پوست نيز مهم نيستند.

زيرا مهاجراني كه در كشور خود برچسب تنبلي مي‌گيرند،

در كشورهاي اروپايي به نيروهاي مولد تبديل مي‌شوند.

پس تفاوت در چيست؟

تفاوت در رفتارهاي است كه در طول سال‌ها فرهنگ و دانش نام گرفته است.

وقتي كه رفتارهاي مردم كشورهاي پيشرفته و ثروتمند را تحليل مي‌كنيم،

متوجه مي‌شويم كه اكثريت غالب آنها از اصول زير در زندگي خود پيروي مي‌كنند:

اخلاق به عنوان اصل پايه
وحدت
مسئوليت پذيري
احترام به قانون و مقررات
احترام به حقوق شهروندان ديگر
عشق به كار
تحمل سختي‌ها به منظور سرمايه‌گذاري روي آينده
ميل به ارائه كارهاي برتر و فوق‌العاده
نظم‌پذيري
 

اما در كشورهاي فقير تنها عده قليلي از مردم از اين اصول پيروي مي‌كنند.

ما ايرانيان فقير هستيم نه به اين خاطر كه منابع طبيعي نداريم

يا اينكه طبيعت نسبت به ما بيرحم بوده‌است.

ما فقير هستيم براي اينكه رفتارمان چنين سبب شده‌است.


  ما برای آموختن و رعايت اصول فوق كه

(توسط كشورهاي پيشرفته شناسايي شده است)

فاقد اهتمام لازم هستيم.

اگر شما اين نامه را براي ديگران نفرستيد:

اتفاقي براي شما نمي‌افتد،

گربه شما نمي‌ميرد،

از محل كارتان اخراج نمي‌شويد،

هفت سال بدبختي بر سرتان آوار نمي‌شود

و مريض هم نخواهيد شد.

اما اگر ميهن خود را دوست داريد،

اين پيغام را به گردش بياندازيد تا شايد تعداد بيشتري

از هموطنانمان مانند شما آن را بفهمند، تغيير كرده و عمل كنند.

 

 

شنبه 16 فروردين 1393 | 19:33 | غریبه ی آشنا |

یک پیرزن چینی دوکوزۀ آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش می گذاشت ، آویخته بود و از این کوزه ها برای آوردن آب

از جویبار استفاده می کرد. یکی از این کوزه ها ترک داشت ، در حالی که کوزه دیگر بی عیب و سالم بود و همۀ آب را در خود نگه می داشت .

 هر بار که زن پس از پرکردن کوزه ها ، راه دراز جویبار تا خانه را می پیمود ، آب از کوزه ای که ترک داشت چکه می کرد

و زمانی که زن به خانه می رسید ، کوزه نیمه پر بود.

 دو سال تمام ، هر روز زن این کار را انجام می داد و همیشه کوزه ای که ترک داشت ، نیمی از آبش را در راه از دست می داد .

 البته کوزۀ سالم و بدون ترک خیلی به خودش می بالید.

ولی بیچاره کوزۀ ترک دار از خودش خجالت می کشید . از عیبی که داشت و از این که تنها نیمی از وظیفه ای را که برایش

در نظر گرفته بودند ، می توانست انجام دهد .

پس از دوسال سرانجام روزی کوزۀ ترک دار در کنار جویبار به زن گفت :

من از خویشتن شرمسارم . زیرا این شکافی که در پهلوی من است ، سبب نشت آب می شود و زمانی که تو به خانه

می رسی ، من نیمه پر هستم .

پیر زن لبخندی زد و به کوزۀ ترک دار گفت :

آیا تو به گل هائی که در این سوی راه ، یعنی سوئی که تو هستی ، توجه کرده ای ؟ می بینی که در سوی دیگر راه گلی

نروئیده است .                 

من همیشه از کاستی و نقص تو آگاه بودم ، و برای همین در کنار راه تخم گل کاشتم تا هر روز که از جویبار به خانه بر می گردم

تو آنها را آب بدهی. دو سال تمام ، من از گل هائی که اینجا روئیده اند چیده ام  و خانه ام را با آنها

 آراسته ام .  اگر تو این ترک را نداشتی ، هرگز این گل ها و زیبائی آنها به خانۀ من راه نمی یافت .

 

هر یک از ما عیب ها و کاستی های خود را داریم .

ولی همین کاستی ها و عیب هاست که زندگی

ما را دلپذیر و شیرین می سازد .

ما باید انسان ها را همان جور که هستند بپذیریم و خوبی را که در آنهاست ببینیم .

برای همۀ شما کوزه های ترک برداشته آرزوی خوشی می کنم و یادتان باشد که گل هائی

را که در سمت شما روئیده اند ببوئید.

از کاستی های خود نهراسیم

زیرا خداوند در راه زندگی ما

گل هائی کاشته است

که کاستی های ما آنها را می رویاند .

شنبه 16 فروردين 1393 | 16:50 | غریبه ی آشنا |

به آهستگی شروع به مردن می کنی،
اگر مسافرت نکنی،
اگر نخوانی،

اگر به صداهای زندگی گوش نکنی،

اگر قدر خود را ندانی.

 

به آهستگی شروع به مردن می کنی،

وقتی انگیزه درونی خود را می کشی؛

وقتی اجازه ندهی دیگران به تو کمک کنند.

 

به آهستگی شروع به مردن می کنی

اگر برده عادتهای خودت شوی،

هر روز از راههای همیشگی بروی ...

 

اگر روتین خود را تغییر ندهی،

اگر لباسهای با رنگهای مختلف نپوشی،

یا اگر با کسانی که نمی شناسی صحبت نکنی.

 

به آهستگی شروع به مردن می کنی

اگر احساس عشق نکنی،

و احساسات سرکش آن را،

آنها که باعث شوند چشمانت برق بزند

و قلبت سریعتر بتپد.

 

به آهستگی شروع به مردن می کنی

اگر زندگیت را تغیر ندهی وقتی از کارت یا از عشقت راضی نیستی،

اگر از آنچه ایمن است به آنچه مطمئن نیست ریسک نکنی،

اگر به دنبال یک رویا نروی،

اگر به خودت اجازه ندهی،

حداقل یک بار در زندگیت،

تا از یک توصیه عاقلانه فرارکنی...

 

از امروز شروع به زندگی کن،

 

امروز ریسک کن!

 

به خودت اجازه نده به آهستگی شروع به مردن کنی....

فراموش نکن که شاد باشی!

 

پابلو نرودا  ( شاعر شیلیائی)

 

 

شنبه 16 فروردين 1393 | 1:5 | غریبه ی آشنا |

نقاشی اثر مرتضی کاتوزیان

ارزشمندترين وقايع زندگي معمولا ديده نميشوند ويا لمس نميگردند، بلکه در دل حس می شوند.

لطفا به اين ماجرا كه دوستم برايم روايت كرد توجه كنيد.

اوميگفت كه پس از سالها زندگي مشترک، همسرم از من خواست که با زن ديگري براي شام و سينما بيرون بروم.

زنم گفت که مرا دوست دارد، ولي مطمئن است که اين زن هم مرا دوست دارد. و از بيرون رفتن با من لذت خواهد برد.

زن ديگري که همسرم از من ميخواست که با او بيرون بروم مادرم بود که 19 سال پيش بيوه شده بود ولي مشغله هاي

زندگي و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقي ونامنظم به او سر بزنم...


ادامــہ مطلب
شنبه 16 فروردين 1393 | 1:4 | غریبه ی آشنا |

مکه در زمان حضرت آدم. سرزمینی خشک و بی آب و علف

حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل اولین بار خانه کعبه را بنا نهادند. با جاری شدن چشمه زمزم

کم کم قبایلی جذب این ناحیه شده و در اطراف خانه کعبه ساکن شدند.

نقاشی از شهر مکه در سال ١٧٢١

مکه در سال ١٨۵٠

مکه در سال ١٨٨٠

جاری شدن سیل در مکه در سال ١٩۴١

مکه سال ١٩۵١

مکه در سال 1960

تصویر مسجدالحرام در حال حاضر

تصویر ماهواره ای مسجدالحرام

و این هم طرح توسعه مکه که قرار است تا سال ٢٠١٢ آماده شود و پذیرای 2 میلیون زائر باشد.

این هم تصویری از داخل خانه کعبه

تصویری از حجرالاسود

(سنگ سیاه)

مکه بعد از 2010

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود

حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست

جمعه 15 فروردين 1393 | 22:33 | غریبه ی آشنا |

مردی با خود زمزمه کرد:

خدایا با من حرف بزن

 یه سار شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید

 

مرد فریاد برآورد خدایا با من حرف بزن....

آذرخش در آسمان غرید اما مرد اعتنایی نکرد

 

مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت : پس تو کجایی؟؟؟؟

بگذار تو را ببینم....

ستاره ای درخشید اما مرد ندید

 

مرد فریاد کشید"خدایا یک معجزه به من نشان بده"....

کودکی متولد شد و اما مرد باز توجهی نکرد

 

مرد در نهایت یاس فریاد زد:

خدایا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببینم....

از تو خواهش میکنم...

پروانه ای روی دست مرد نشست

و او پروانه را راند و به راهش ادامه داد...

 

ما خدا را گم می کنیم....

در حالی که او در کنار نفس های ما جریان دارد....

 

خدا اغلب در شادی های ما سهیم نیست

تا به حال چند بار خوشی هایت را آرام و بی بهانه به او گفته ای؟؟؟

تا به حال به او گفته ای چقدر خوشبختی؟؟؟

که چقدر همه چیز خوب است؟؟؟

که چه خوب که او هست؟؟؟

 

خدا همراه همیشگیه سختی ها و خستگی های ماست زمانی که خسته و درمانده به طرفش میرویم

خیال میکنیم تنها زمانی که به خواسته خود برسیم او ما را دیده و حس کرده

 

اما......

گاهی بی پاسخ گذاشتن برخی از خواسته های ما نشانگر لطف بی اندازه ی او به ماست

 

خورشید را باور دارم حتی اگر نتابد

به عشق ایمان دارم حتی اگر آن را حس نکنم

به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد...

(دیوار نوشته ای مربوط به ویرانه های جنگ جهانی)

تا خدا هست جایی برای نا امیدی نیست

جمعه 15 فروردين 1393 | 19:16 | غریبه ی آشنا |

خداراشكر كه تمام شب صداي خرخر شوهرم را مي شنوم . اين يعني او زنده و سالم در كنار من خوابيده است.

I am thankful for the husband who snoser all night, because that means he is healthy and alive at home asleep with me

خدا را شكر كه دختر نوجوانم هميشه از شستن ظرفها شاكي است.
اين يعني او در خانه است و در خيابانها پرسه نمي زند.

I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes, because that means she is at home not on the street
خدا را شكر كه ماليات مي پردازم اين يعني شغل
و در آمدي دارم و بيكار نيستم.
I am thankful for the taxes that I pay , because it means that I am employed
 
خدا را شكر كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده اند . اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم.
I am thankful for the clothes that a fit a little too snag , because it means I have enough to eat
 
خدا را شكر كه در پايان روز از خستگي از پا ميافتم.اين يعني توان سخت كار كردن را دارم.
I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day, because it means I have been capable of working hard
 
خدا را شكر كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم.اين يعني من خانه اي دارم.
I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning , because it means I have a home
 
خدا را شكر كه در جائي دور جاي پارك پيدا كردم.اين يعني هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبيلي براي سوار شدن.
I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot, because it means I am capable of walking and that I have been blessed with transportation
 
خدا را شكر كه سرو صداي همسايه ها را مي شنوم. اين يعني من توانائي شنيدن دارم.
I am thankful for the noise I have to bear from neighbors , because it means that I can hear
 
خدا را شكر كه اين همه شستني و اتو كردني دارم. اين يعني من لباس براي پوشيدن دارم.
I am thankful for the pile of laundry and ironing, because it means I have clothes to wear
 
خدا را شكر كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم. اين يعني من هنوز زنده ام.
I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house, because it means that I am alive
 
خدا را شكر كه گاهي اوقات بيمار مي شوم .
اين يعني بياد آورم كه اغلب اوقات سالم هستم.
I am thankful for being sick once in a while , because it reminds me that I am healthy most of the time
 
خدا را شكر كه خريد هداياي سال نو جيبم را خالي مي كند. اين يعني عزيزاني دارم كه مي توانم برايشان هديه بخرم.
I am thankful for the becoming broke on shopping for new year , because it means I have beloved ones to buy gifts for them
 
خداراشكر...
خدارا شكر...
خدارا شكر
Thanks God
Thanks God
Thanks God
1 فروردين 1393 | 1:0 | غریبه ی آشنا |

  ●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠٠●•٠●•٠
آه ای دلِ مَغـمــوم آروم بـــاش آروم
ای حــــالِ نــامعـلـوم آروم بـــاش آروم ...
 ✘
http://dl.nicmusic.org/nicmusic/005/065/Mohse...ahrzad.mp3
 ●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠●•٠٠●•٠●•٠

IMG_20160103_012129.jpg
شنبه 19 دی 1390 | 18:29 | غریبه ی آشنا |

خدا تنها روزنه ی امیدی است ک هیچگاه بسته نمی‌شود

تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد

با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت

تنها خریداریست ک اجناس شکسته را بهتر برمی‌دارد

تنها کسی است ک وقتی همه رفتند می‌ماند

وقتی همه پشت کردند آغوش می‌گشاید

وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می‌شود

و

تنها سلطانی است ک دلش با بخشیدن آرام می‌گیرد

نه با تنبیه کردن

پس

خدارا برایتان آرزو می‌کنم

دو شنبه 26 خرداد 1389 | 23:0 | غریبه ی آشنا |

با دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل! 

دل!....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم..... 

تو هستی!.... در تار و پود لحظاتم.... اما ... 

اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده .... 

چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو!....تویی که مهربانترینی... 

خدای ا!..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته.... 

دریاب مرا! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را.... 

صبر!....صبر را به من هدیه کن! 

خدایا!...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد...و مگذار ! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم.... 

خدایا! مواظبم باش! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش! 

خدای مهربانم ای بی کران نازنین!...عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی! 

بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن...ای قدرتمند بی نهایت کریم. 

دوستت دارم ای مهربان...تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت... 

با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.

دو شنبه 26 خرداد 1389 | 21:38 | غریبه ی آشنا |

صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 16 صفحه بعد